هلو گایز بچول ها
بالا خره منم واسه خودم شخصیت کریپی پاستایی پیدا کردم
اگه کس دیگه ای شخصیت منو برداره=نمیبخشمش و هک میشه
این شما و این بیوگرافیم:
اسم:کیلینگ کیت
سن:فک کنم 14 یا15
اخلاق:شاد.ترسو.یکم خجالتی.جوگیر.زود ناراحت میشه.زود بهش بر میخوره.خل
دوستان:جف.بن.اسلندر من.سالی.لیفینگ جک.ایسلس جک
دوستان خیلی صمیمی:بن.جف.اسلندر
علایق:شمشیرش.پارتی.بستنی.سر به سر گذاشتن بن.دوییدن.داستانای ترسناک
توضیحات:کیت یک دختر معمولی بوده که تو خانوادش به خوبی و خوشی زندگی میکرده تا یک روز که عاشق یک پسر
به اسم فردریک میشه(پسره بیشعور)اونا تا چند ماه رابطه خوبی داشتن تا یک روز کیت میفهمه که فردریک یک
دوست دختر دیگه هم داره و میفهمه که فردریک بهش خیانت کرده بعد ناخداگاه دچار حمله عصبی میشه و میوفته به جون
فردریک...فردریک چاقو درمیاره و کات رو میخابونه رو زمین(از پشت ولی فکر بد نکین)وبعد با چاقو تند تند محکم میزنه تو کمر
کیت....کیت داشت جیغ میکشید که یکدفعه خودشو بزور برگردوند و یکی محکم کوبوند تو گوش فردریک(ایول دستش درد نکنه)
هر چقد تونست کتکش زد ولی فردریک از زیر دستش فرار کرد و با چاقو زد کنار گلوش وکیت بیهوش شد...کیت فکر کرد
که دیگه مرده و کارش تمومه ولی وقتی چشماشو باز کرد دید که تو بیمارستانه...دوروبرشونگاه کرد و بعد جییییییییییییییییغ
کشید...پرستارا اومدن تو اتاق دیدن کیت حمله عصبی بهش دست داده و تا خواستن امپول ارامبخش بهش بزنن...کیت
چاقو رو میز کنارشو برمیداره و تمام پرستارا رو میکشه و از بیمارستان فرار میکنه و به خودش قول میده کنه هر کی ناراحتش
کرد بکشتش.....روز بعد از وسایل رزمی فروشی یک شمشیر میدزده و بعد مخفیانه داشت توی کوچه را میرفت که چشمش به فردریک میوفته(عوضی واسه چی پلیسا دستگییرش
نکردن؟)ودوباره وحشی میشه و شمشیرشو درمیاره و سرشو از تنش جدا میکنه و از اون به عد از هر کی بدش میومد میکشتشون.....یوها ها ها ها
راستی خودم زندگی نامشو درست کردم....باحاله؟؟یا نه؟؟
قبل از اینکه قاتل بشم با خانوادم:(اون دختره که لباس سبز داره منم)
خب دیگه از این به بعد به من بگین کیلینگ کیت یا همون کیت خالی
خب دیگه بعدا بقیه عکسامو میزارم نظر شوت شه بیاد
نظرات شما عزیزان: